English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 154 (8080 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
defult U کوتاهی ورزیدن
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Other Matches
kneaded U ورزیدن
knead U ورزیدن
kneads U ورزیدن
kneading U ورزیدن
dwarfishness U کوتاهی
brachylogy U کوتاهی
defaulting U کوتاهی
shortness U کوتاهی
abridgement U کوتاهی
defaulted U کوتاهی
default U کوتاهی
transience U کوتاهی
lowness U کوتاهی
non feasnce U کوتاهی
defaults U کوتاهی
concise ness U کوتاهی
delinquency U کوتاهی
transience or cy U کوتاهی
brevity U کوتاهی
succinctness U کوتاهی
spite U کینه ورزیدن
grudge U بخل ورزیدن
insist U اصرار ورزیدن
insisting U اصرار ورزیدن
insists U اصرار ورزیدن
heartburn U حسدیاخصومت ورزیدن
greed U طمع ورزیدن
insisted U اصرار ورزیدن
grudged U بخل ورزیدن
reworks U دوباره ورزیدن
reworking U دوباره ورزیدن
reworked U دوباره ورزیدن
rework U دوباره ورزیدن
to bear enmity U کینه ورزیدن
to bear enmity U دشمنی ورزیدن
overindulge U افراط ورزیدن
hang on U سماجت ورزیدن
show partiality U غرض ورزیدن
bear agrudge U غرض ورزیدن
deviating U انحراف ورزیدن
deviates U انحراف ورزیدن
deviated U انحراف ورزیدن
deviate U انحراف ورزیدن
grudges U بخل ورزیدن
balking U امتناع ورزیدن
trained U پروردن ورزیدن
baulks U امتناع ورزیدن
adores U عشق ورزیدن
default U غفلت ورزیدن
sin U گناه ورزیدن
defaulted U غفلت ورزیدن
sinning U گناه ورزیدن
adore U عشق ورزیدن
balks U امتناع ورزیدن
train U پروردن ورزیدن
trains U پروردن ورزیدن
adoring U عشق ورزیدن
adored U عشق ورزیدن
baulked U امتناع ورزیدن
baulking U امتناع ورزیدن
defaults U غفلت ورزیدن
defaulting U غفلت ورزیدن
balked U امتناع ورزیدن
sinned U گناه ورزیدن
balk U امتناع ورزیدن
despite U کینه ورزیدن
negligence U قصور کوتاهی
defaulter U کوتاهی کننده
defaulters U کوتاهی کننده
compendium U مختصر کوتاهی
compend U کوتاهی اختصار
failure U کوتاهی قصور
failures U کوتاهی قصور
failings U درصورت کوتاهی از
non feasor U کوتاهی کننده
in a short time U در یک مدت کوتاهی
failing U درصورت کوتاهی از
shorrcomer U کوتاهی کننده
he did his level best U کوتاهی نکرد
fails U رد شدن قصور ورزیدن
doat U ابلهانه تعشق ورزیدن
dotes U عشق ابلهانه ورزیدن
doted U عشق ابلهانه ورزیدن
hang out U اویختن سماجت ورزیدن
to sin agaist god U بخدا گناه ورزیدن
to offer at any thing U بکاری مبادرت ورزیدن
fail U رد شدن قصور ورزیدن
malaxate U نرم کردن ورزیدن
failed U رد شدن قصور ورزیدن
malax U نرم کردن ورزیدن
dote U عشق ابلهانه ورزیدن
for a short time U بری مدت کوتاهی
skateboards U وسیله کوتاهی با 4 قرقره
curtness U کوتاهی وتندی سخن
skateboard U وسیله کوتاهی با 4 قرقره
hate U بیزار بودن کینه ورزیدن
hating U بیزار بودن کینه ورزیدن
hated U بیزار بودن کینه ورزیدن
grudge U رشک ورزیدن به غرغر کردن
withstood U مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstands U مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstand U مخالفت کردن استقامت ورزیدن
withstanding U مخالفت کردن استقامت ورزیدن
grudged U رشک ورزیدن به غرغر کردن
grudges U رشک ورزیدن به غرغر کردن
hates U بیزار بودن کینه ورزیدن
to go for a spin U با خودرو گردش کوتاهی کردن
impulses U پالسی که زمان کوتاهی می ماند
impulse U پالسی که زمان کوتاهی می ماند
to be in d. U کوتاهی درانجام وفیفه کردن
hard hack U بوته کوتاهی که دراتازونی میروید
initialing U تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initialled U تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initialling U تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
initials U تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
I have a short trip ahead. U قرار است یک مسافرت کوتاهی بروم
initialed U تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
impulsive U آنچه برای زمان کوتاهی می ماند
initial U تابع کوتاهی که برنامه را باز میکند
i will do my possible U هر چه از دستم براید کوتاهی نخواهم کرد
trunk hose U شلوار کوتاهی که تانیمه ران میرسیده
to step out U برای مدت کوتاهی بیرون رفتن
trundle bed U تختخواب چرخکدار کوتاهی که زیرتختخواب بزرگتری جا بگیرد
transients U آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
transient U آنچه برای مدت کوتاهی وجود دارد
interspinalis U ماهیچه کوتاهی که برامدگی مهرههای پشت رابهم می پیوند د
to pause U [برای مدت کوتاهی] در انجام کاری توقف کردن
knickers U شلوارگشاد کوتاهی که نزدیک زانو جمع شده باشد
led line U خط کوتاهی که در بالایاته حامل برای نت هابیرون ازحامل می افزایند
transients U وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
Gothic Revival U [پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
gradine U [پله های کوتاهی که یکی از آن بالای دیگری قرار می گیرد.]
local area network U شبکهای که ترمینال ها و قط عات مختلف آن فاصله کوتاهی از یکدیگر دارند.
transient U وضعیت یا سیگنالی که برای مدت زمان کوتاهی فاهر شود
laniard U طناب کوتاهی که برای نگاه داشتن چیزی بکار میرود
loader U برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانج به حافظه اصلی می برد
herdic U کالسکهای که بدنه کوتاهی دارد واز عقب سوار ان میشوند
cards U برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
card U برنامه کوتاهی که داده را از کارت پانچ به حافظه اصلی منتقل میکند
short timer U پرسنلی که عمر خدمتی کوتاهی از انها مانده و به سن بازنشستگی نزدیک هستند
allocation U برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
allocations U برنامه کوتاهی که منابع حافظه را بین نرم افزار و وسایل جانبی تقسیم میکند
breach of trust U کوتاهی درانجام دادن انچه که به موجب سند تنظیمی در تاسیس حقوقی می بایستی انجام دهد
acrostic جدول شعر کوتاهی که حرف اول و وسط و آخر بندهای آن با هم عبارتی را برساند جابجا شونده
flash card U ورقهای که روی ان کلمات یااعداد یا تصاویری نوشته شده و معلم انرا برای زمان کوتاهی بشگردان نشان میدهد
barnstormed U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorm U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorming U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
barnstorms U مسافرت کردن از یک مکان به مکان دیگر و توقف کوتاهی در انجا
the quantity of a vowel U کوتاهی وبلندی حرف صدایی کمیت حرف مصوت
splash screen U صفحه نمایش ابتدایی که در زمان شروع برنامه برای مدت کوتاهی نمایش داده میشود
truckle bed U تختواب کوتاهی که زیر تختواب دیگرقرار گیرد
loader U تابع کوتاهی که بخش اول برنامه را باز میکند و از آن به بعد خود پردازنده ها را باز میکند
Recent search history Forum search
0نحوه کار با نرم افزار waze
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com